ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ
ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺳﺒﺰ ﺷﻮﯼ...
حالا می فهمم نشانی ام را نپرسیدی تا وقتی که به دیدارم نیامدی بهانه ای داشته باشی......
خنجر از پشت میزنند...
عجب دوستان خجالتی دارم من....
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ،
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﯽ ﮐﻪ..
ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺮﻩ هوا ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩﻩ
بدون اینکه ماری درکار باشد مزه زهر ماررامیچشم وقتی که نیستی
چای داغی که دلم بود ب دستت دادم....
آنقدرسرد شدم از دهنت افتادم....