رفتار جنسي به نوعي بيانکننده اين است که شما چه کسي هستيد (هويت جنسي)، خودتان را چگونه ميبينيد (تصوير بدني)، چگونه خودتان را از نظر جنسي توصيف ميکنيد و احساسات جنسيتان چگونه است...
بنابراين مفهوم رفتار جنسي بسيار فراتر از آميزش جنسي است. سرطان ميتواند رفتار و روابط زناشويي را تحتتاثير قراردهد. برخي از انواع سرطان و روشهاي درماني آنها، بيش از ساير انواع ديگر باعث کاهش ميل جنسي و توانايي فرد براي انجام فعاليت جنسي ميشود و برخي بيماران هم به داشتن روابط عاطفي و عميق بيشتر نياز پيدا ميكنند. اين مطلب، اشارهاي دارد به مهمترين نکاتي که بايد درباره سرطان (در اين رابطه) همسرتان بدانيد.
1. سرطان از طريق تاثيري که بر وضعيت جسماني ميگذارد، تصوير بدني فرد را از خودش تضعيف ميكند و در نتيجه عزت نفس جنسي و ميل و فعاليت جنسي را كاهش ميدهد. البته اين بيماري با وجود تاثيرات منفي که ميتواند بر زندگي زناشويي داشته باشد، گاهي باعث نزديک شدن زن و مرد و تقويت روابط عاطفي و حمايت آنها از يکديگر هم ميشود. البته اين مساله تحتتاثير عوامل مختلفي چون نوع سرطان، ويژگيهاي شخصيتي فرد، شکل روابط عاطفي و صميمانه، منابع حمايتي اجتماعي و عاطفي، توانايي جسماني يا ضعف جسماني فرد و... قرار دارد.
2. اگر بيمار مبتلا به سرطان، به دليل بيماري و تحتتاثير فرايند درماني، دچار مشكلاتي در روابط زناشويي و عاطفي شود، بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه اين وضعيت براي هميشه پايدار نخواهد بود و ميتواند اين وضعيت را تغيير دهد. او بايد با همسر، پزشک، اطرافيان و متخصصان ديگر درباره نگرانيهايشان صحبت كند تا بهتر بتواند بيماري را مديريت كند.
3. ابتلا به سرطان ممکن است باعث بروز علائم مختلفي از قبيل احساس ضعف، خستگي، تحريکپذيري، زودرنجي، غم و افسردگي، اضطراب و تنش، درد، مشکلات گوارشي مانند اسهال، مشکلات مثانه، مشکلات تنفسي، تغييرات پوستي، ريزش مو، تغيير در هورمونهاي جنسي و... شود. معمولا با بروز چنين علائمي، بيمار خود را از نظر جنسي هم ناتوان احساس ميکند. هرچند ممکن است هر کدام از اين علائم بهتنهايي بتوانند باعث بروز مشکلاتي در فعاليت جنسي شوند، اما طرز تفکر و احساس بيمار نقش مهمي در مقابله با اين مشکلات خواهد داشت. در اين بين، بيماراني که تحت شيميدرماني و درمانهاي ديگر قرار دارند، ممکن است در طول دوره درماني خود که معمولا چند ماه طول ميکشد، خستگي و نداشتن انرژي را بيشتر احساس كنند كه اين مساله باعث آزار آنها ميشود. حتي گاهي اين خستگي و نداشتن انرژي باعث ميشود فرد يا همسرش مجالي براي فکر در مورد روابط جنسي پيدا نکنند. البته برخي مبتلايان معتقدند مقابله با بيماري باعث شده قويتر از قبل شوند و حتي روابط خود را بازبيني ميكنند و برخي رفتارهايشان را تغيير ميدهند.
4. تاثيراتي که سرطان و درمانهاي آن بر وضعيت ظاهري ميگذارد، باعث ميشود برخي بيماران تصور كنند جذابيت جنسي سابق را ندارند، دوستداشتني نيستند يا احساس حقارت و ناتواني كنند و.... آنها در اين شرايط خود را بيارزش احساس ميكنند و رضايت کمتري از خود خواهند داشت. تمام اين مسائل باعث کاهش محسوس کيفيت زندگي ميشود. برخي مبتلايان هم ممکن است به دليل بيماري، توانايي و انرژي لازم را براي رسيدگي به وضعيت ظاهري خود نداشته باشند. نتيجه چنين احساسات منفياي افسردگي و اضطراب و آشفتگيهاي ذهني، هيجاني و رواني و... است. علاوه بر اين، باعث کاهش شديد ميل جنسي و از بين رفتن تمايل فرد به برقراري روابط زناشويي ميشود.
5. زن و شوهر بايد بدانند بروز مشکلاتي در زندگي زناشويي و جنسي کاملا طبيعي است و مدتي طول ميکشد تا بتوانند خود را با شرايط پيش آمده وفق دهند، اما ميتوانند به خوبي همه چيز را مديريت کنند و فقط به تلاش بيشتري نياز است. چنين مشکلاتي حتي براي افرادي که هيچ بيماري خاصي ندارند نيز پيش ميآيد، پس طبيعي است براي كساني که دچار بيمارياي ميشوند اتفاق بيفتد و مهمترين مساله، ايجاد حس اعتماد در يکديگر و اين احساس است که با وجود مشکلات و مسائل متعدد، ميتوانند در کنار يکديگر بمانند.
6. نقش حمايتي همسران از يکديگر بهويژه از فردي که مبتلا به سرطان است، تقويت روحيه وي، انجام برنامههايي بسيار ساده مانند ماساژ، لمس کردن، بوسيدن يا در آغوش گرفتن به ميزان زيادي باعث کاهش استرس، اضطراب و مشکلات خلقي بيمار و بهبود روابط طرفين ميشود. همسران افراد مبتلا به سرطان بايد بر فعاليتهاي حمايتي و لذتبخش مانند لذت بردن از حضور يکديگر، در آغوش گرفتن، صحبت، بوسيدن، پرداختن به فعاليتهاي لذتبخش مانند بازي يا کتاب خواندن و... تمركز كنند. فراموش نكنيد مبتلايان به سرطان از همسرشان انتظار حمايت عاطفي دارند. البته طرف مقابل نيز انتظار دارد همسرش در برابر بيماري و شرايطي که پيش آمده قوي باشد.
7. هرچند زن و مرد مطمئنا شرايط و سختيها را درک ميکنند، اما گاهي به دليل مشکلات متعدد و بهويژه نبود يا ناکافي بودن حمايتهاي عاطفي و مالي، ممکن است به سرعت انرژي و اميد خود را از دست بدهند و يکديگر را مقصر بدانند و انتظارها و توقعات نادرستي از يکديگر پيدا كنند و اين مسائل و بيتوجهي به اهميت روابط عاطفي و صميمانه، باعث بدتر شدن اوضاع ميشود. درنتيجه از يکديگر بيشتر فاصله ميگيرند و صميميت و عاطفه از بين ميرود و نقشها تغيير ميکند؛ گويي که زن و مرد ديگر هيچ نوع مسئوليت عاطفي در قبال يکديگر ندارند و در نهايت گسست عاطفي بين آنها ايجاد ميشود که ترميم آن نيز بسيار دشوار خواهد بود. مهم است که زن و شوهر خود را با شرايط وفق دهند و متناسب با آن برنامهريزي و با يکديگر گفتوگو کنند، انتظارها و نيازهايشان منطقي باشد و زماني را به با هم بودن اختصاص دهند.
8. رفتارهاي حمايتي و عاطفي طرف مقابل باعث ميشود فرد مبتلا به سرطان، احساس ناتواني جنسي نداشته باشد و حتي با کمک همسرش به برانگيختگي جنسي کافي براي برقراري روابط جنسي نيز برسد. البته هرچند همه چيز مثل سابق نخواهد بود، اما انتقال اين احساس که فرد حتي در شرايط فعلياش ميتواند براي همسرش جذابيت جنسي داشته باشد، باعث افزايش اعتمادبهنفس جنسي او ميشود. زوج بايد در اين ارتباط با يکديگر به توافق برسند، در مورد ترسها و نگرانيهايشان با هم صحبت کنند و ترسي از صحبت درباره آنچه دوست دارند يا ندارند، نداشته باشند. اگر حرف زدن درباره مسائل جنسي برايشان سخت است، بايد ابتدا درباره احساسي که نسبت به شريك زندگيشان دارند و چيزهايي که از او ميخواهند، گفتوگو كنند. آنها ميتوانند از کمکهاي متخصصان و اطرافيان و شرايط پيش آمده با وجود تمام مشکلاتش به عنوان فرصتي براي تقويت روابطشان استفاده کنند.
9. در کنار تاثيراتي که سرطان و درمان آن ميتواند بر روابط زناشويي افراد داشته باشد، اگر مسائل مهم ديگري مانند نگرانيهاي شغلي، نگرانيهاي مالي و مسائل روزمره مانند نگهداري از فرزندان، مسئوليتهاي اجتماعي و... به شکل مناسب مديريت نشوند، ميتوانند زندگي را براي فرد پراسترس و نگرانکننده کنند. استرس و اضطراب نيز بر روابط زناشويي تاثير منفي ميگذارد. گاهي مبتلايان مجبورند به دليل ابتلا به بيماري كارشان را ترک كنند و به دنبال منابع مالي ديگري براي تامين مخارج زندگي و درمان خود باشند و اگر نتوانند اين كار را انجام دهند، در روابط زناشويي، عاطفي و خانوادگي هم دچار مشکل خواهند شد.
10. سرطان و تاثيرات جانبي درمان آن گاهي انجام فعاليتهاي روزمره را با مشکلات متعددي مواجه ميکند، بهويژه اگر زوجي صاحب فرزند يا فرزنداني نيز باشند. اين مساله علاوه بر استرسهايي که ايجاد ميکند، باعث ميشود فرد فرصت، انرژي و توانايي کافي براي پرداختن به مسائل عاطفي و روابط زناشويي نداشته باشدكه در نهايت باعث بروز نارضايتيهاي زناشويي و عاطفي ميشود. بنابراين مهم است که همسران سعي کنند زماني را براي صحبت در اينباره اختصاص دهند و درباره نگرانيها و دغدغههايشان با هم صحبت کنند.
منبع:salamatiran